برایت گفته بودم؟ در عاشقانهبرچسبها عشق. دوست داشتن. بوی عطر. آواز. مخاطب. سهم. باران. تگرگ. رفاقت. مدفون. بهار. پاییز. بی عشق. بازیخرداد ۱۳, ۱۴۰۰15 بازدیدنظر بنویسید فرشته رضایی برایت گفته بودم؟وقتی تو را میبینم، انگار هوا بوی عطر میگیرد، درختها سبز میشوند، و هزار بلبل مست در گوشهایم آواز میخوانند؟گفته بودم؟ وقتی تو را میبینم انگار در هر زاویهی آسمان رنگینکمان مینشیند، خورشید گرمتر میتابد و گلها سرختر میرویند؟ماه زیباتر و ستارهها پرنورترند؟آه…برایت گفته بودم؟وقتی مخاطب حرفهایت نیستم و از مهربانی چشمهایت سهمی ندارم انگار سینهی ابرها شکافته…باران میباردبرف میآید تگرگ میریزد و هوا یخ میزند؟گفته بودم؟ وقتی تپشهای قلبت از دوست داشتن نمیگویند و لبهایت با نامم رفاقت نمیکنند انگار زیر خروارها بهمن مدفون میشوم نفس کم میآورم؟میمیرم؟آه… برایت گفته بودم؟از زمستان؟ از بهار … از پاییز؟از اینکه آدمها میتوانند فصلها را به بازی بگیرند ...با عشق…بی عشق !#فرشته_رضایی لینک متن در کانال تلگرام