گاهی دلم میخواهد یک بیمار توهمی باشم یا اینکه فراموشی بگیرم از یاد ببرم هر چیزی را که باعث آزارم میشود و تمام خاطراتی که شب ها خواب را از چشمانم میگیرند… یا در رویاهایم آنطور که دلم میخواهد زندگی کنم، با او که دوست دارم بخندم، حرف بزنم و عمرم را بگذرانم گاهی فکر می کنم فراموشی داشتن یا در رویا زندگی کردن اصلا هم بد نیست و سلامتی بیشتر برای آدم ضرر دارد وقتی مغزت درست کار می کند حافظه ات سر جایش است متوجه ی همه اتفاقات اطرافت هستی اما حسرت داری جای خالی داری دلت تنگ است و نمی توانی نمی توانی نمی توانی کاری بکنی!