شهریوری ترین هوا

دوست داشتنت
شهریوری ترین خیال من است
و نبودنت
سر آغاز بی مهری هایم…
خنده ات
شکوفه ریزترین رویای من است
و نداشتنت
بهمن ترین حال و هوایم…
محبوب من!
تو هستی…
تو نیستی…
و من تمام روزها
تمام فصل ها را
در خودم یکجا دارم!

#فرشته_رضایی

دلبر بودن

همیشه فکر می کردم دلبر بودن فقط مخصوص خانم هاست…
مو‌ شانه کردن، مو بافتن، سر روی شانه گذاشتن، برای چشم و ابرویش شعر گفتن، و تمام این حرف ها…
یعنی همیشه باید زنی باشد برای دلبری و مردی که تمام نازهایش را خریدار باشد.
همیشه اینطور فکر می کردم
تا اینکه تو را دیدم، تو آمدی و تمام معادلاتم را به هم زدی…
یکدفعه دلم خواست شب ها دست بکشم توی موهایت تا خوابت ببرد
صبح ها خودم موهایت را شانه کنم، برای دلتنگی هایت آغوش شوم، مست و دیوانه خنده هایت باشم و از قشنگی چشمهای تو شعر بگویم…
می بینی!
باید یکی مثل تو می آمد تا باور کنم
«دلبر بودن »
گاهی به مردها بیشتر می آید…

#فرشته_رضایی

باید خودت باشی

باید خودت باشی
و هر روز
دستی به سر و رویم بکشی
آخر تو را دوست داشتن
و برای تو شعر گفتن
آنقدر شیرین است
که به دیگر کارهایم نمی رسم
جانا؟
می شود امروز
موهایم را تو شانه کنی…

#فرشته_رضایی

 

ببخشید عزیزم ساده…

خیلی از عشق ها
وسط همین جر و بحث ها پیش می آید
با کوتاه آمدن های معمولی
با “ببخشید عزیزم”های ساده…
اصلا فکر می کنم
یک معذرت خواهی به موقع
خیلی عاشقانه تر است
از ناز و اداهای بی مورد هر روزه
یک دانه اش می ارزد به تمام دلبری های دنیا!
آخر پشت چشم نازک کردن و اطوار ریختن را که همه خوب می دانند
اما یک کوتاه آمدن ساده انگار خیلی بلد بودن می خواهد
خیلی باید بزرگ شده باشی تا بخواهی…
تا بتوانی…
می دانی اصلا من هم دلم می خواهد
که تو را داشته باشم
تا بعضی از روزها
وسط دعواهای احتمالی مان
زل بزنم توی چشم هایت و آن
“ببخشید عزیزم”رویایی را بگویم
تا عاشق ترت کنم!

#فرشته_رضایی

گفته بودی می آیی

گفته بودی می آیی
با بهار، با فصل شکوفه ها
در یکی از همین روزها
که هوا بوی عشق می دهد
و از لحظه ها ترانه می بارد…
گفته بودی می آیی
و تمام دلتنگی هایم را می بوسی
و بغض هایم را بغل می کنی…
و من به هوای تو
تمام فروردین را چشم به راه ماندم
اردیبهشت را انتظار کشیدم
و حالا خرداد…
بهار دارد تمام می شود عزیز دلم
نگو که قصد نیامدن داری!

#فرشته_رضایی

از چشمهایش خوانده ای…

همه حرف ها را که نباید زد
همه حس ها را که نباید گفت
گاهی وقت ها باید وقت بگذاری برایش…
مثلا بنشینی کنارش چای بنوشی، فیلم ببینی،شام بخوری…
بعد کم کم سر صحبت را باز کنی
از کارت بگویی از مشغله هایت از روزمره گی هایت
از رنگ و غذای مورد علاقه ات از ماشین و خانه ی ایده آلت
از شهرهایی که دوست داری به آنها سفر کنی
از آرزوهایت از رویاهایت و دست آخر از غصه هایت…
غصه هایت را که گفتی نگاهش کن!
اگر دلش لرزید اگر اشک جمع شد توی چشمهایش اگر دستت را گرفت سرت را گذاشت روی شانه اش دست کشید توی موهایت و آهسته گفت:”نگران نباش من هستم ” بدان که پیدایش کرده ای
همانی را که نگفته دوستت دارم اما تو از چشم هایش خوانده ای…

#فرشته_رضایی

روزهای بارانی

روزهای بارانی را
انگار خدا برای عاشق شدن فرستاده!
دقت کرده اید؟
باران که می بارد
چقدر مهربان تر میشوید
چقدر دلتان میخواهد
دست یکی را بگیرید و بروید توی خیابان قدم بزنید…
اصلا خیلی هایتان چتر بر نمیدارید
دوست دارید خیس شدن زیر باران را…
درست مثل من!
شما نمی دانید
موهایش که خیس میشود…
صورتش که پر میشود از قطره های کوچک باران…
نگاهم که میکند…
چقدر دلم میلرزد
چقدر دوست ترش دارم…
من مطمئنم روزهای بارانی را
خدا برای عاشق شدن فرستاده
و باور دارم هیچ هوایی
مثل هوای بارانی
اینهمه دو نفره نیست…!

#فرشته_رضایی

روزهای بارانی دکلمه شده توسط هلنا

چند بیت شعر عاشقانه

عزیزم از شکایت های زنانه ام
دلخور نشو!
من که مثل تو بلد نیستم
وقت ناراحتی خودم را با ماشینم
سرگرم کنم و شیشه های تمیزش را دوباره برق بیندازم
من نمی توانم خودم را با دیدن یک مسابقه ی فوتبال آرام کنم
و طوری داد بزنم “گل” انگار هیچ کجای جهان هیچ اتفاقی نیفتاده!
من روزنامه نمیخوانم و خودم را
بی خیال ترین آدم دنیا نشان
نمی دهم…
سیگاری هم نیستم
تا تمام غصه هایم را در یک لحظه دود کنم!
من یک زنم…
فقط می توانم تمام اندوهم را یکجا جمع
و با تو تقسیمش کنم!
اما عزیزم
تو از این شکایت های زنانه، ناراحت نشو…
چشمانت را ببند
و فکر کن
دارم برایت چند بیت شعر عاشقانه میخوانم…!

#فرشته_رضایی   

تمامی حقوق برای فرشته رضایی محفوظ است. ©1400