باران می خندد

کسی به باران می خندد
وباران به گیلاسهای مستطیل شکل باغچه مان
ایستاده ام و آینه ایستاده است
فالگیر پیرترین فالش را
به زندگی جوانم هدیه داد
ومن دستانم را به مادر
که پسته می شکند
تا صدای خنده ی شان را نشنود
باران می خندد
وطوفانی ترین نگاهم می شکند آینه را…

#فرشته _رضایی

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

تمامی حقوق برای فرشته رضایی محفوظ است. ©1400