روزهای با تو

روزهای با تو، در گلویم پرنده ای داشتم
که صدایش
حتی گل‌های روی پیراهنم را مست می‌کرد و پروانه‌ها دور شانه‌هایم می‌چرخیدند…
پرنده‌ای داشتم که هر فصلِ آوازهایش عاشقانه بود…
روزهای با تو، در گلویم سبزترین درخت دنیا بود، خورشید بود، آب و دانه بود و پرنده‌ای که در حنجره‌اش هزاران بوسه داشت!
اما
پرنده یک روز پرید!
و پرهایش توی دستهایم ریخت…
روزهای بی تو
به جای شعر و عشق و بوسه
میدانِ مین
در گلو دارم …
روزهای بی تو
از لحظه‌های انفجار پُرم!

#فرشته_رضایی

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

تمامی حقوق برای فرشته رضایی محفوظ است. ©1400