هر روز در ایستگاهها در متروها و تاکسی ها روی صندلیهایی مینشینیم که نمیدانیم قبل از ما آدمهای خوشبختی را در خود جای دادهاند یا نه… اما من؛ روی هر صندلی که مینشینم از فکر کردن به تو آنقدر خوشبختم و آنقدر لبریزم که میدانم هر که بعد از من روی آن بنشیند ذرهای از احساس من و عطر تو را با خودش یادگاری خواهد برد… پس عشق من! تعجب نکن اگر یک روز فهمیدی تمام آدمها “دوستت دارند”…!